امدادرسانی به مجروحان جمعه خونین
تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۴۰۵۷۰
همشهری آنلاین- الناز عباسیان: یکی از هولناکترین اقدام رژیم شاهنشاهی در ماههای پایانی عمر خود برای توقف حرکت قطار انقلاب، کشتار گسترده مردم انقلابی در میدان ژاله یا همان میدان شهدای فعلی است. این جنایت پهلوی در روز ۱۷شهریور سال۱۳۵۷ رخ داد و برخلاف تصور و هدف رژیم شاهنشاهی نه تنها این قطار را متوقف نکرد، بلکه خون به ناحق ریخته مردم در کمتر از ۵ ماه، بنیان این رژیم را برهم ریخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سعید بلوری همراه پدر و برادرهایش در برنامههای مختلف مسجد صاحب الزمان(عج) در محله جباری شرکت میکرد. پدرش حاج احمد بلوری از شاعران و مداحان مجمع الذاکرین و در مسجد محل فعال بود. حاج احمد علاوه بر محلهشان، در ملایر که زادگاهش بود فعالیتهای انقلابی داشت به همین دلیل جزو کسانی بود که ساواک تعقیبش میکرد. پیش زمینههای خیزش ۱۷ شهریور چند روز پیش از آن تاریخ یعنی از عید فطر آن سال مهیا شده بود و روز ۱۶ شهریور قول و قرارهای مردم برای راهاندازی تظاهرات در میدان ژاله تنظیم شد. سعید بلوری از آن روزهای منتهی به واقعه ۱۷ شهریور اینطور تعریف میکند: «من در همان روزهای اوج درگیریهای انقلاب وارد مبارزه شدم. البته چون کم سن و سال بودم به طور جدی مرا در فعالیتها راه نمیدادند اما چون اعضای شورای مسجد پدرم را میشناختند، از آن، اعلامیه و سیریش میگرفتم و به کمک دوستانم مخفیانه روی دیوارها و در مغازهها میچسباندیم. بعضیها را هم در خانهها میانداختیم. گاهی از روی کنجکاوی اعلامیهها را میخواندم. در آن نوشته شده بود در خانهها نمانید. به خیابانها بریزید و حکومت نظامی را بشکنید.»
از توزیع اعلامیه تا سنگرسازی در خیابان هابلوری در ادامه به تاثیر صحبتهای سخنرانهای مسجد در تشکیل ستادهای مردمی اشاره کرده و میگوید: «حاج آقا صفدری که به دلیل سخنرانیهایش ساواک مدام دنبالش بود و حاج آقا اسکندری که طلبه بود با ما صحبت میکردند. آنها این کارها را یادمان میدادند و ما را راهنمایی کرده و به ما خط دهی میکردند.»
این مبارز انقلابی در ادامه به سنگرسازیهای روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرده و میگوید: «من هنور وارد دوره راهنمایی نشده بودم اما دوست داشتم همپای بزرگترها در فعالیتهای انقلابی نقشی داشته باشم. اطراف محله ما بیابانی و خاکی بود. آن زمان برای سنگرسازی خیابانی از بیابانهای اطراف محله با وانت خاک میبردند. من هم در پر کردن گونیها کمک میکردم. ولی با این حال نمیگذاشتند وارد درگیریها شوم.»
جمع آوری دارو برای مصدومان میدان ژالهتظاهرات روز عید فطر، در ۱۳ شهریور سال ۵۷، زمینه را برای تظاهرات ۱۶ شهریور فراهم آورد. در روز ۱۶ شهریور ۵۷، در پی دعوت جامعه روحانیت مبارز، حدود دو میلیون نفر از مردم تهران به عنوان اعتراض به رژیم شاه، در میدان آزادی (شهیاد سابق) تجمع کردند. روز ۱۷ شهریور هم از صبح زود جمعیت زیادی در میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن مستقر شدند. یکی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار کرد که حکومت نظامی است، چرا تجمع کردهاید؟ یکی از روحانیون مردم را دعوت به نشستن کرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد که نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند و همین که جمعیت از چهار طرف به سوی میدان هجوم آوردند، نیروهای مستقر در میدان نیز از چند سو مردم را به رگبار مسلسل بستند. بلوری به آن روز خونین اشاره میکند: «در کمتر از چند ثانیه صدها نفر خونین روی زمین افتادند. مردمی که تیرنخورده بودند خیلی سریع مجروحین و شهدا را بر روی دست به سمت بیمارستانها بردند. اتاقها، راهروها و حیاط بیمارستانها پر از مجروح و جنازه بود. مردم اطراف بیمارستانها در خانههای خود را برای پذیرش مجروحین بازکردند. هر کس هر چه از لوازم پزشکی، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بیمارستان میآورد. البته آن روزها، ستادهای مردمی در مساجد برای جمعآوری اقلام امدادی تشکیلشده بود. امام جماعت مسجد، ما را به راننده وانتی که این کمکها را جمع میکرد معرفی کرد. من و دوستانم در خانهها را میزدیم و میگفتیم: برای مجروحین میدان ژاله؛ دواگلی، چسب، باند و ملحفه بدهید. مردم اغلب دواگلی و پارچه داشتند و ما همه را داخل گونی میریختیم. وانت در کوچههای محل دور میزد و ما وسایل را داخل آن میگذاشتیم که ببرد؛ ولی اگر وسایل کمکی زودتر جمع میشد، خودمان به مسجد تحویل میدادیم. علاوه بر خانهها از داروخانهها هم دارو میگرفتیم. بعضی داروخانهها بسته بودند. بعضی خودشان با رضایت کمک میکردند. و بعضی هم میگفتند باید پول بدهید. ما با پولهایی که از خانهها جمع میکردیم برای مجروحان میدان ژاله دارو میخریدیم. وقتی میگفتیم برای مجروحان میخواهیم. هر چیزی که صلاح میدانستند نسبت به مقدار پولمان میدادند. گاهی هم کمک کرده و اقلام اضافه میدادند. ما داروها را تفکیک نمیکردیم. همین طوری تحویل میدادیم.»
کد خبر 786816منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: میدان ژاله خانه ها فعالیت ها خیابان ها آن روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۴۰۵۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کنایه روحانی به جنجال ساخت مسجد در پارک قیطریه
به گزارش «تابناک» به نقل از خبرآنلاین، حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی در جلسه دورهای خود با وزیران و معاونان رئیسجمهور در دولتهای یازدهم و دوازدهم که دیروز برگزار شد، خواستار حفظ کرامت مردم در عرصه اجتماعی در کنار حل مشکلات معیشتی آنها شد و گفت: دو نمونه اصلی حکومت اسلامی، حکومت پیامبر عظیمالشان اسلام(ص) و مولا امیرالمؤمنین(ع) است؛ باید ببینیم در امر به معروف و نهی از منکر سیره آن بزرگان چه بود؟ قرآن در بحث حجاب از نگاه افراد شروع میکند. امیرالمؤمنین نه تنها زن بیحجابی که از کنار جمع یارانش عبور کرد را تنبیه نکرد بلکه به دیگران گفت چرا به او نگاه میکنند؟
وی گفت: باید بررسی کرد که دستگاههای فرهنگی و صداوسیما در طول ۴۵ سال گذشته توانستند دینداری مردم را بیشتر کنند؟ واقعاً کار پلیس اینگونه نهی از منکر است و تعلیم این کار را دیدهاند؟ امروز سر ساخت مسجد دعوا میکنند درحالیکه اول باید نمازخوان تربیت کرد، اگر نمازخوان بیشتر شد، آنها خودشان مسجد درست میکنند. در مقولات اجتماعی کرامت و حیثیت مردم را باید حفظ کنیم. مگر در انقلاب کسی را به زور باحجاب کردیم؟ وقتی انقلاب شد بسیاری از زنان باحجاب شدند و حتی چادر به سر کردند